English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3654 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steady state approximation U تقریب حالت پایا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steady state U حالت پایا
stable state U حالت پایا
steady state conduction U رسانش با حالت پایا
steady state flow U جریان با حالت پایا
steady state theory U نظریه حالت پایا
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
lasting U پایا
permanent U پایا
stables U پایا
stable U پایا
durable U پایا
constant U پایا
monostable U تک پایا
abiding U پایا
constants U پایا
perennials U پایا
reliable U پایا
perennial U پایا
accessing U تقریب
accesses U تقریب
accessed U تقریب
access U تقریب
approximation U تقریب
approximations U تقریب
monostable flip flop U الاکلنگ تک پایا
permanent flow U بده پایا
multistable U چند پایا
mosatble circuit U مدار تک پایا
plateaux U شرایط پایا
plateaus U شرایط پایا
persistent U پایا مداوم
permanent flow U ابدهی پایا
immortelle U جاویدان گل پایا
plateau U شرایط پایا
sundials U ترمس پایا
sundial U ترمس پایا
segolily U زنبق پایا
approximated U تقریب زدن
metonymy U به تقریب گویی
approximate U تقریب زدن
approximates U تقریب زدن
approximation function U تابع تقریب
approximating function U تابع تقریب
approximate assumption U فرضیه تقریب
continuum approximation U تقریب پیوستاری
Successive Approximation U تقریب متوالی
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
permanent deformation U تغییر شکل پایا
self perpetuation U پایا درنفس خود
linear approximation U تقریب خطی [ریاضی]
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postured U حالت
attitude U حالت
mood U حالت
attitudes U حالت
moods U حالت
ill conditioned U بد حالت
estate U حالت
estates U حالت
stance U حالت
if U حالت
situations U حالت
makes U حالت
posture U حالت
postures U حالت
situation U حالت
make U حالت
line condition U حالت خط
stances U حالت
idiocrasy U حالت
posturing U حالت
tempered U حالت
febricity U حالت تب
tempers U حالت
cases U حالت
case U حالت
pyreticosis U حالت تب
states U حالت
self U حالت
phase U حالت
phased U حالت
fettle U حالت
glass eyed U بی حالت
predicaments U حالت
temper U حالت
predicament U حالت
feverishness U حالت تب
phases U حالت
queasiness U حالت قی
temperaments U حالت
temperament U حالت
condition U حالت
stating U حالت
unexpressive U بی حالت
state U حالت
stated U حالت
status U حالت
expressions U حالت
state- U حالت
expression U حالت
manner U حالت
grain U حالت
disposition U حالت
drinking bout U حالت مستی
final state U حالت پایانی
feminineness U حالت زنانه
exceptional case U حالت استثنایی
downiness U حالت کرکی
feminity U حالت زنانه
drive state U حالت سائقی
drowsihead U حالت نیمخواب
erectness U حالت عمودی
equilibrium state U حالت تعادل
excited state U حالت برانگیخته
equation of state U معادله حالت
expressive eyes U چشمان با حالت
energy state U حالت انرژی
eigenstate U حالت انرژی
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
eburnation U حالت عاجی
free wheeling U حالت خلاصی
initial state U حالت اغازی
in a state of depression U در حالت افسردگی
in form U خوش حالت
inactive status U حالت انتساب
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
input mode U حالت ورودی
insert mode U حالت درج
on average [on av.] U در حالت کلی
ignition condition U حالت احتراق
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
glassy state U حالت شیشهای
goutiness U حالت نقرسی
grittiness U حالت شنی
ground state U حالت پایه
heat proof quality U حالت نسوزی
humanness U حالت انسانیت
i.c. U حالت اولیه
iciness U حالت یخی
idiocrasy U حالت مخصوص
idle position U حالت سکون
vitreus state U حالت شیشهای
doughiness U حالت خمیری
hang over U حالت خماری
defensive U حالت تدافع
genitive U حالت اضافه
worst-case scenario U بدترین حالت
sulkily U با حالت قهر
worst case scenario U بدترین حالت
accusative U حالت مفعولی
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
affectedly U با حالت بخودگرفته
affectivity U حالت عاطفی
amentia U حالت هذیان
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
0جملات كه بعد از tobe حالت سوم فعل استفاده مى شود دقيقا چه معنى ميدهند مثل (it is called,it was called)
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com